سخت است هی باشدخیالت ، هی نباشی تو
هی من بسازم عشق را ، از هم بپاشی تو
من سایه ی سرد زمستان گوشه ی ایوان
فیروزه در فیروزه های روی کاشی تو
من صاف و ساده ، متنِ یک احساس رودرو
غرق ِ هزار اما و آیا و حواشی تو
با هر حضور سرد، با هر گفتگوی گرم
داری به هر صورت دلم را می خراشی تو
من بی قراری های یک ابر ِ زمینگیرم
ابری که نیت کرده بارانش تو باشی ، تو
نظرات شما عزیزان: