گاهي بخاطرش ماندن را تحمل کن 

رفتن از دست همه بر مي آيد . . 

گاهي

دلت بهانه هايي مي گيرد که خودت انگشت به دهان مي ماني...!!

گاهي دلتنگي هايي داري که فقط بايد

فريادشان بزني اما سکوت مي کني ...

گاهي..!!

پشيماني از کرده و ناکرده ات...

گاهي دلت

نمي خواهد ديروز را به ياد بياوري انگيزه اي براي

فردا نداري و حال هم که...

گاهي فقط دلت

ميخواهد زانو هايت را تنگ در آغوش بگيري وگوشه اي

گوشه ترين گوشه اي...! که مي شناسي بنشيني و"فقط"

نگاه کني...

گاهي چقدر دلت براي يک خيال راحت

تنگ مي شود...

امروز روز تولد توست

و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم

که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . .

تولدت مبارک

طرح اندام تو انگیزه معماری‌هاست
دلت آیینه ایوان طلاکاری‌هاست

باید از دور به لبخند تو قانع باشم
اخم تو عاقبت تلخ طمع‌کاری‌هاست

جای هر دفتر شعری که در آن نامت نیست
توی تاریک‌ترین گوشه‌ی انباری‌هاست

نفس باد صبا مشک‌فشان هم بشود
باز بوی خوش تو رونق عطاری‌هاست

با تو خوش‌بخت‌ترین مرد جهان خواهم شد
گرچه این خواسته‌ی قلبی بسیاری‌هاست

گاه آرامم و گاهی نگران، دنیایم _
شرح آشفته‌ای از مستی و هوشیاری‌هاست

نیمه‌ی خالی لیوان مرا پر نکنید
دل من عاشق این‌گونه گرفتاری‌هاست

بین ما، همه چیز تمام شده است.
غیر از یک چیز،
که من هنوز، دوستت دارم
                                    

دوست داشتن آدم ها را می توان

از توجه آنها فهمید

وگرنه

حرف را که

همه می توانند بزنند ...

عزیز دلم

نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را

نمی دانم که حس کردی سکوتم را

ولی دانم که می دانی من عاشق بودم و هستم

وجود نازنینت  بوده که من اینگونه دل بستم

عزیزم همیشه عشق من هستی و خواهی بود

روزت مبارررک

بیا و برای دوست داشتنت کاری بکن.

دیگر در دلم جا نمی شود...

با تو بودن بذر باور را
میان لحظه های سرد پوچی
سبز میدارد
و هر فریاد را
در انحنای کوچه های درد
با آهنگ آرامش و سازش
مینمایاند
**
با تو بودن
لحظه ها را
در تراکم محو میسازد

شاید این را شنیده ای که زنان
در دل « آری » و « نه » به لب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند
رازدار و خموش و مکارند

آه ، من هم زنم ، زنی که دلش
در هوای تو می زند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال

هرگز تمامت را برای کسی رو نکن.
بگذار کمی دست نیافتنی باشی.
آدمها تمامت که کنند، "رهـــــایت" می کنند...

ﺩﺭ ﻣﺮﺩ ﻫﺎ :ﺣﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺸﻮﻣﯿﺬﺍﺭﻥ

 "ﻏﯿﺮﺕ"

ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻣﯿﮕﻦ

"ﺣﺴﺎﺩﺕ"
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻢ


"ﻋﺸﻖ" 

.ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺒﺎﺷﯽ :ﻧﻪ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﻧﻪﺣﺴﻮﺩ!!!

دلم پرواز می خواهد

دلم با تو پریدن در هوای باز می خواهد

دلم آواز می خواهد

دلم از تو سرودن با صدای ساز می خواهد

دلم بی رنگ و بی روح است

دلم نقاشی یک قلب پر احساس می خواهد

من خودمم

شبیه کسی نیستم

اگه می خوای مثل بقیه باشم 

...

بقیه هستن!

بگذار ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﮕﻮﯾﺪ ....

ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ تــــــــــــﻮ ﺩﺭﺩﺍﻧـــــــﻪ ﯼ ﻣﻨﯽ ..

ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ تــــــــــﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ !!..

ﮔﺮ ﭼﻪ ﻧﻪ ﺍﺳﻤﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﺳﻢ ﻣﻦ !..

ﻧﻪ ﺳﻘﻔﺖ ﻫﻢ ﺳﻘﻒ ﻣﻦ !...

ﻧﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ....

اگه همدیگرو دوست داریم ،

به هم بگیم ،

خجالت نکشیم ،

عشق رو از هم دریغ نکنیم ،

خودمونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنیم ،

منتظر طرف مقابل نباشیم ،

شاید اون خجالتی تر و عاشق تر از ما باشه ...

انگار خدا

در " صدایت "

کدئین تزریق کرده..

با من که حرف میزنی

دردهایم را تسکین می دهی...!

دیوانه نیستم ! 

فقط ،

فقط طوری “خــاص”

که دیگران نمی توانند ،

 تــــو را

 “ دوستـــ دارم ”

تو در هوای تمام شعرهایم
جا مانده ای!
خودت را که میگیری از بیت هایم،
هوای جملاتم ابری میشود…
با من بمان، تا پاییز شعرهایم
با تو اردیبهشت شود…

دنیا

سوت پایان را بزن

صداقت من حریف دروغ  این زمانه نمی شود!

شاید در ظاهر کیلومترها فاصله بین من و توست

اما هر بار دلتنگت می شوم دستانم را که روی قلبم میگذارم

 آرام آرام تپیدنت را احساس میکنم؛

چه ساده تمام زندگیم شده ای

و چه زیبا فاصله ها را در هم کوبیده ای و در کنارم هستی.

تا همیشه در من جاری باش   ...

این روزها دلگرمی میخواهم وگرنه چیزی که زیاد است سرگرمی...

خانه های قدیمی را دوست دارم

چایی همیشه دم است

روی سماور

توی قوری

در خانه همیشه باز است

مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد...

غذاها ساده و خانگی است

بویش نیازی به اود ندارد

عطرش تا هفت خانه می رود

کسی نان خشکه ندارد

نان برکت سفره است

مهمان ناخوانده آب خورشت را زیاد می کند

دلخوری ها مشاوره نمی خواهد

دوستی ها حساب و کتاب ندارد

سلام ها اینقدر معنا ندارد

سلام گرگی وجود ندارد

افسردگی بیماری نایابی است ...

من به آمار زمین مشکوکم 

اگر این سطح پر از آدم هاست

پس چرا این همه دل ها تنهاست ؟

بیخودی میگویند هیچ کس تنها نیست ، چه کسی تنها نیست ؟

همه از هم دورند ... 

همه در جمع ولی تنهایند ... 

من که در تردیدم ، تو چطور ؟