سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : فهیمه
زندگی ما شاید مثل یک معما بود گرچه آخرش اول از نخست پیدا بود من اگر چه انسانی مثل دیگران بودم دل ولی پراز احساس و همیشه تنها بود روزهای عمرم بود که گذر نمود اما چشم پر امید من،روز به سوی فردا بود دربیان عشق خویش واژه ای نمی یابم من علاقه ام برتو... بله قد دنیا بود حرفهای تو مضامینی از ولی و اما بود گفتی ارزش دل را این زمان که می فهمد؟ قلب دیگران سنگی ،قلب من که دریا بود عشق ها همان عشق است بین لیلی و مجنون بین راه اگر ماندیم ،عیب از خود مابود ![]() ![]()
پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:, :: 9:45 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون
عشق مانند ساعتی شنی است که با قلب لبریز و با مغز تهی می شود . . هر کدام از ما چون فرشته ای با یک بال است . و تنها زمانی قادر به پرواز خواهیم بود که در آغوش هم باشیم .
برای خواندن بقیه کلام عشق به ادامه مطلب بروید.
![]() ادامه مطلب ... ![]()
جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, :: 17:35 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون
بی تو هیچم نماندی و تنهاترینم اکنون اشکهایم بدرقه راحت ![]() ![]()
جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, :: 17:26 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون
نگاهت راچه آسان از چشمانم گرفتی گوی که تو هیچ احساسی نداری ![]() ![]()
جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, :: 15:42 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون
دیشب باران آمد گویی پیامی داشت بوی تورا می داد با خودم گفتم: او خواهد آمد اما باز هم نیامدی من ماندم و چشمانم که در انتهای خیابان تورا جستجو می کردند و پس از نیافتن تو چه مظلومانه گریستند و بی خواب رفتند ![]() ![]()
جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, :: 15:42 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون
درد مشترک باران می بارید.من وتو دست در دست هم بار تنهای کوچه را به دوش می کشیدیم تو رفتی و دستانم خالی است اکنون.من و کوچه غم نبودنت را چگونه به دوش بکشیم؟؟ ![]() ![]()
جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, :: 15:41 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون
( تمنا ) ببین امشب غزلهایم به پایت اشک میبارند / و در اندوه احساسم تمنای تو را دارند / ببین قربانی عشقت شده آن چشمهاییکه / به یاد عشق تو هرشب غزل خوانند و بیدارند
![]() ![]()
جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, :: 15:13 :: نويسنده : امیر علی جووووووووون
عاشم ای عزیزم بی تو تنهام عزیزم آغوشت گرمای دلم عزیزم بودنت عمر دوباره من عزیزم ![]() ![]() ![]() |